به نام خدا
گوشه های خیال را گشتم
کوچه های حسرت را در نوردیدم
نیمه های وجودی را نظاره گر بودم
آنگاه که از گوشه چشمی نا مرادی زمانه را دیدی
اشک هایت سرازیر گشت وپنداشتی
چه بی نشان ، چه بی اثر رفتی
و هزاران مثل تو
که بی گناه باید! می رفتند
من نیز برایتان بارها گریستم
و جایتان را بسیار خالی دیدم
اما خوشا به حالتان که رفتید و ندیدید آنچه را که ما دیدیم.